شنیدهها نشان میدهد که متوسط زمان دریافت ارز برای واحدهای تولیدی و نیازهای جاری کشور به بیش از پنج ماه رسیده است که خبر مثبتی نیست. اگر در چنین وضعیتی، دولت به سمت تکنرخی شدن ارز حرکت کند، باید این پرسش را مطرح کرد که آیا با اجرای این سیاست دولت میتواند پاسخ مثبت دریافت کند یا خیر و آیا جامعه توان تحمل ریسک فزاینده را دارد، که پاسخ خیر است.هیچ اقتصاددانی منکر مزایای تکنرخیبودن ارز نیست. زیرا وجود نرخهای متعدد ارزی بهطور طبیعی فساد، رانت و بیعدالتی در توزیع منابع را به همراه دارد. با اینحال، مسأله اصلی زمان و شرایط اجرای این سیاست است. بنده نیز سالهای قبل که تورم در سطح پایینی قرار داشت، تأکید داشتم که بهترین زمان تکنرخی شدن ارز است که دولت باید آن را اجرا کند. زیرا در آن زمان هم تورم کنترلشدهتر بود و هم دسترسی دولت به منابع ارزی نسبت به شرایط کنونی بیشتر بود که فرصت مناسبتری برای این اصلاح وجود داشت.
اما امروز شرایط متفاوت است. تمامی توان صادراتی کشور ازجمله پتروشیمیها و صنایع فولادی در حال تزریق ارز به بازار داخلی هستند، آن هم با قیمتهای مناسب . انتظار اینکه تکنرخی شدن ارز در چنین فضایی بهعنوان یک اهرم برای حل مشکلات اقتصادی تلقی شود، واقعبینانه نیست. در این شرایط دولت همچنان سیاست قیمتگذاری دستوری را دنبال میکند که در تضاد با شعار تکنرخی شدن ارز است. تکنرخی شدن ارز اقدام مثبت و درستی است و باید در شرایطی که تورم تحت کنترل است انجام شود اما با توجه به اینکه اقتصاد ایران تورم بسیار بالایی دارد، اجرای آن در شرایط فعلی با ریسک بالای اجتماعی همراه است.امروز بحث حذف چهار صفر از پول ملی مطرح است اما این سیاست زمانی معنا پیدا میکند که تورم در حال کاهش و روند اقتصاد باثبات باشد. در دوران حضورم در بانک مرکزی، بحث حذف صفرها برای نخستینبار مطرح شد. همان زمان نیز تأکید شد که این اقدام فقط در شرایطی قابل انجام است که اقتصاد به سمت مهار و تکنرخی شدن تورم پیش رفته باشد. با اینحال امروز میبینیم که در شرایط تورم ۴۰ تا ۴۵ درصدی، دولت و مجلس به حذف چهار صفر چراغ سبز نشان دادهاند. چنین سیاستهایی نه فقط به بهبود اوضاع اقتصاد کمک نمیکند بلکه ذهنیت جامعه را دچار آشفتگی و بیاعتمادی میسازد.واقعیت این است که تکنرخی شدن ارز در شرایط فعلی، بهجای آنکه به اقتصاد کمک کند، بار مضاعفی بر دوش مردم خواهد گذاشت، سفره مردم که همین حالا زیر فشار سنگین گرانیها قرار دارد را خالیتر خواهد کرد و جامعه توان تحمل شوک دیگری را ندارد. هرچند تکنرخی شدن ارز به لحاظ نظری و اقتصادی اقدامی درست و ضروری است اما اجرای آن در شرایط فعلی، هم دولت و هم جامعه را در معرض ریسکی بزرگ قرار میدهد. کاهش این ریسک مستلزم پرداخت هزینههای سنگین از سوی دولت است.
سخن گفتن از تکنرخی شدن ارز در شرایط امروز بیشتر شبیه یک شعار زیباست تا یک برنامه عملی. زیرا نظامات کنترلی ضعیف است و سیاستهای دستوری در بازار تداوم دارد. آنچه امروز بیش از هرچیز اهمیت دارد، تقویت زیرساختهای نظارتی، افزایش شفافیت و کاهش فشار تورمی بر معیشت مردم است. فقط در این صورت است که میتوان زمینه لازم برای تکنرخی شدن ارز را فراهم آورد، بدون آنکه کشور و جامعه در معرض ریسکهای سنگین قرار گیرد.